وبلاگ شخصی پسرک

۳۳ مطلب با موضوع «از امین» ثبت شده است

برگشتن چه حالی میده

سلام به همه

در ابتدا سال نو رو به همه تبریک میگم. ان شاء الله سال خوبی رو پیش رو داشته باشید.

من تازه از دوره پنجم برگشتم( حالا دوره پنجم چی دیگه بماند.)

از کاری که منو استخدام کرده بودن هم انصراف دادم(چه کاری و کجا بود هم بماند)

خیلی خوشحالم و اینکه دوره بعد دوره آخر به حساب میاد و در عین حال که دوره آخر رو میگذرونم، سربازیم هم تمومه!

روی من حساب باز کرده بودن ولی من روحیه نظامی گری ندارم!!!

دارم فعالیت هامو دوبرابر میکنم که بعد از دوره پنجم یه مجموعه کارایی رو شروع کنم

ببینم خدا چی میخواد.

دلمم برای تویی که این نوشته رو میخونی تنگ شده ( برای فرد خاصی نیست منظورم همتون هستین )


۰۲ ارديبهشت ۹۸ ، ۲۱:۰۰ ۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
پسرک فیلمساز

حس بدی دارم

راستش یه جورایی حس بدی دارم برای فردا

میدونی از یه طرف مجبوری خدمت سربازی رو تموم کنی، تا تازه بتونی توی اجتماع از صفر شروع کنی!!

ولی  هر بار موقع رفتن. شبش خوابم نمیبره. نه از ترس جزیره! از جوّی که اونجاس هم ترس نیست! تنها چیزی که ازش ترس دارم فقط یه چیزه!

شخصیت امین توی جزیره! از خودم میترسم. 


تا حالا از خودت ترسیدی؟

۱۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۵۵ ۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

حقیقت

حقیقت 

نه به رنگ است و نه بو

نه به هآی است ونه هو

نه به این است ُ نه او

نه به جام است و سبو


گر به این نقطه رسیدی ؛

به تو سر بسته و در پرده بگویم

تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را :


آنچه گفتند و سرودند

تو آنی !!


منبع: وبلاگ عطر باران

http://atr-baran.blog.ir

۱۰ اسفند ۹۷ ، ۲۲:۴۸ ۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

دیوونه

امروز رفتم هرابال

با ماشین پسر عموم رفتم

برای برگشت رفت پیست اسکی پولادکف که توی شهرمون هس

منم اومدم برگردم که علیرضا با موتور اومد

یه خورده دور دور زدیم 

یعنیا یعنیا.....

یخ زدیم عامو

سپیدان چرا ایقدر سرد شده ها؟

خوبه که پیست اسکی راه افتاده

ها ولی من که امروز یخ زدم، بعدش رفتم یه نوبت دندون پزشکی برا فردا گرفتم، بعدم رفتم سپاه درباره کسر خدمتم پیگیر شدم. ظهر هم که شد رفتیم با علیرضا ناهار هات داگ زدیم با سس تندش که آنچنان تند بود که از سرم بخار زد بیرون، سپس به خانه آمده استراحت نموده.

در نهایت امشبم باز با خانواده رفتیم هرابال کلی خرید داشتیم و برگشتیم. خرید با خانواده چقدر حال میده نه؟

۲۴ بهمن ۹۷ ، ۲۲:۲۸ ۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

من بازم اومدم

سلام


در عین ناباوری من برگشتم، ولی نه به عنوان سرباز!! 
خو حرف های زیادی دارم ولی چرا باید بگم؟
نمیدونم خودمم!!

۲۲ بهمن ۹۷ ، ۱۶:۵۵ ۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

یعنی آخرین حضوره؟

یعنی برمیگردم خونه؟

۰۸ دی ۹۷ ، ۱۰:۴۰ ۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

من رفتم

سلام

فردا حرکت میکنم به سمت جزیره، نمیدونم چرا؟ ولی فک میکنم این دفه آخریه که اطرافیان و محل زندگیمو میبینم؟!!!
امیدوارم زنده برم و زنده برگردم.
سلامت هم باشم.
خدایا شکرت
از خودم برای خودم

۰۷ دی ۹۷ ، ۲۲:۴۹ ۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

تلاطم دریا خبر از طوفانی نزدیک دارد

نسیمی حیات‌بخش وزیدن گرفته است که بشارت باران با خود دارد. باد، قطرات آب را از دورترین نقاطِ دریاهای دور گرد می‌آورد و موج بر می‌انگیزاند. تلاطم دریا خبر از طوفانی نزدیک دارد. 


نسیم عشق دل دریایی ما را نیز به تلاطم کشانده است و امواج اشتیاق ما نشان از حیات دارد. سکون صفت مرداب است و حرکت، نشانه‌ی حیات. این کدام نسیم است و از کدام جنت قدس وزیدن گرفته؟ هر چه هست، طوفان نزدیک است. «ان مع العسر یسرا.»


۰۶ دی ۹۷ ، ۲۲:۳۰ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

وااای روزای آخرمه

سلام


به این موضوع که فکر میکنم من چند روز دیگه باید برم جزیره، جایی که جذابیتش کمه، البته جایی هست که وقت دارید هر کاری میخوای کنی. وقتت آزادهههههه تا جایی که افسرده میشی از بی برنامگی و وقت استراحت!
البته وقتی هم کاری پیش میادا ، کار هستا! حمالی تمام به عیار هست. 


معمولا یک روز درمیون و یا دو روزی یک بار این کارا پیش میاد! البته سعی میکنم با برنامه غذایی و برنامه ورزشی خودمو سرگرم کنم. من قبل از اینکه بیام با فرمانده گروهانمون یه باغچه کوچیک درست کردیم به همراه عبدالله سالمی از دوستای خوبم که سنی مذهب هم هست. بعد من روزی نیم ساعت فقط وقتم با این باغچه می گذره، نه اینکه بزرگ باشه ها ، نیم متر ریحون بود و نیم متر هم تربچه!


خیلی سرگرم شدم ، به احتمال زیاد الان میرم یه باغچه بزرگ درست میکنم ، مثلا یه متر ریحون،یه متر تربچه ، سه متر چهار متر گوجه ، چهار متر خیار سبز ، اگرم شد با چندتا از کارمندای شرکت نفت هماهنگ کنم برامون از خشکی چندتا نهال لیمو بیارن مثلا 4 تا و تره هم 2 متر که دیگه کلا سرگرم باشم.


البته فکر کنم اجازه ندن چون آب رو از آب شیرین کن برامون میارن اونم با کلی دردسر و اینکه تا جایی که بشه باید کم مصرف های غیر ضرور داشته باشیم. اما اگه اینا جور بشه میتونم دقیقا کل گروهان رو روزی یا دو روزی یه وعده سبزیجات تازه بدم که توی جزیره میشه گف خودش یه وعده غذایی بسیار گرون قیمته!


باور کن از اون طرف جزیره میان که هفته ای یکبار بهشون سبزی بدم، اونایی که چریک هستن میان تا چریک بزنن!
امیدوارم اونجا در کنار تعامل با بچه های فیلم بتونم هم کارمو جلو ببرم و برنامه غذایی، کاشت سبزیجات هم بتونه وقتم رو پر کنه.


Image result for ‫سربازی در جزیره خارک‬‎

۰۵ دی ۹۷ ، ۰۹:۳۹ ۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز

فیلمنامه هم در حال آماده شدنه

سلام

بالاخره تونستم فیلمنامه رو اونجوری که خودم دوس دارم بنویسم و پاک نویسش کنم. مونده یه چندتا جایی که داستانو غلیظ تر کنم.
واقعا چالش اصلی مدیریت گروه هست. واقعا به مشکلات زیادی آدم بر میخوره. 
کنترل نیرو ها تا باعث بحث جدال نشه مخصوصا گروهی که همه تازه کارن و میخوان نقش اصلی رو داشته باشن و از یه نظر هم همه شون بیخیال هستن و احساس مسئولیتی ندارن نسبت به گروه واقعا کارو داره سنگین تر میکنه.
بحث هزینه هم که اصن حرفشو نزن.
اولین پلان روز پنجشنبه توی یه تفریحگاه توی بیضا فیلمبرداری میشه.


۰۴ دی ۹۷ ، ۱۱:۲۴ ۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
پسرک فیلمساز