(متن تغییر یافت)
اولش خواستم یه موضوعی رو براتون بگم ولی نخواستم دل چند نفر خاص بینتون بسوزه!
یعنی چاکر بچه های بیان هم هستم.
مخلصیم
دوستت دارم بچه ها
:))
:))
:))
:))
(متن تغییر یافت)
اولش خواستم یه موضوعی رو براتون بگم ولی نخواستم دل چند نفر خاص بینتون بسوزه!
یعنی چاکر بچه های بیان هم هستم.
مخلصیم
دوستت دارم بچه ها
:))
:))
:))
:))
بچه ها میدونن من سربازی هستم ببینید چکار میکنن
البته اینو قبلا هم فرستاده بودن ولی این یکی جدید هست
سلام
لطفا هر کسی که میتونه کمک کنه:
توی یه نظر سنجی و مسابقه محلی شرکت کردم به اینصورت که از یه سرمایه 500 هزار تومانی و در یک روستا و داشتن یه حیاط بشه یه راه و روشی به وجود آورد که حداقل 2 نفر توی روستا صاحب شغل بشن. چون تا الان 7 بار این مسابقه انجام شده و عملی هم بوده میخوام بهم کمک کنید و راهنماییم کنید.
نظریه من اینه که چون شهرستان ما خیلی سر سبزه و پایتخت طبیعت استان فارس هست من میگم میتونن 250 هزار تومان رو جوجه بخرن(جوجه های محلی که میشه توی محیط سر باز هم نگهداری بشن) و 250 هزار تومان هم برای غذاشون کنار بزارن.
مدت این مسابقه یک سال هست و اگر ما جوجه ها رو 4 ماهه بزرگ کنیم و بفروشیم میشه 3 بار این کارو توی سال انجام داد و در اصل نصف هزینه کرد مساوی است با سود یعنی دفه اول 250 هزار تومان و دفعات بعد هم بیشتر از این مقدار سود به دست میاد که در نهایت دفعه پنجم که میشه سری اول سال آینده میشه چهارصد هزارتومان ماهانه که برای حداقلیات یک فرد بیکار مناسب هست و اینکه حجم کار هم کم هست . یعنی فرد فقط در روز نیاز به یک ساعت رسیدگی و صرف وقت در محل پرورش رو داره.
لطفا نظر بدید
سلام
تصمیم گرفتم از دخترا بدم بیاد.
عجب حس خوبی دارم الان.
دردسر هایی که دخترها درست میکنن ارزش اعصاب خوردی نداره. آینده کاری و گسترش اون بهترین موضوعی هست که ارزش فکر کردن داره.
امروز دختر خالم اومده دنبالم میگه امین بیا بریم چند جای سپیدان رو نشونم بده تا چندتا عکس خوب بگیریم. آخه عکاس هست و البته تازه اومده ایران و میخواد موقع رفتن یادگاری های خوبی داشته باشه.
صبح ساعت 6 صبح زدیم بیرون تا 11 برگرشتیم. یه خورده دیوونس.
آهنگی که پایین گذاشتمش رو گذاشته تا آخر صداشو برده بالا. احساس میکردم دارم با هواپیما روی ابرا پرواز میکنم. حس ماشین سواری بهم دست نداد.
در مسیر کوه های شمالی بیضا